7 قانون هرمتیک: معنی، منشاء، کایبالیون و موارد دیگر!

  • این را به اشتراک بگذارید
Jennifer Sherman

فهرست مطالب

معنای 7 قانون هرمسی چیست؟

7 قانون هرمسی به هفت اصل اشاره دارد که توسط محقق هرمس تریسمگیستوس در مورد اساساً هر چیزی که کیهان را نظم می دهد توسعه داده است. به گفته وی، این هفت قانون بر کیهان حاکم است و در ابعاد مختلف هستی قابل مشاهده است.

این هفت قانون، حقیقت بنیادین را از جنبه هایی از قوانین فیزیک و طبیعت تا روابط و افکار شخصی مورد مطالعه قرار می دهد. به همین دلیل، شناخت عمیق‌تر این مفروضات می‌تواند کمک زیادی به سفر انسان‌ها کند، تا جایی که با آگاهی، آزادی کنترل وقایع به دست می‌آید.

منشاهای زیر ۷ مورد را کشف کنید قوانین هرمتیک، معنای هر یک از آنها چیست و آیا قوانین هنوز برای امروز معتبر هستند.

منشأ 7 قانون هرمسی

7 قانون هرمسی از یک متون هرمس تریسمگیستوس را مطالعه کنید و آنچه را محقق به عنوان قوانین حاکم بر جهان موعظه می کرد در اصول خلاصه کنید.

این قوانین در نوشته های هرمس تریسمگیستوس که مربوط به قرن دوم پس از میلاد است، گنجانده شده است. از آنجایی که از مصر باستان بود، دانش آن بر فرهنگ یونانی-رومی تأثیر گذاشت و بعدها، دوباره منبع مطالعه در رنسانس اروپا بود. وست در سال 1908 توسط کتاب «کیبالیون».که ارتعاش کم چیزی است که دیده می‌شود، و بنابراین اهمیت دارد. ارتعاش زیاد نامرئی است و برای دسترسی به آن نیاز به افزایش انرژی دارید که اساساً معنوی است.

دیدگاه علمی

در مورد قانون ارتعاش، تجسم آن از دیدگاه علمی بسیار ساده تر است، زیرا دقیقاً از طریق ارتعاش است که ماده توجیه می شود.

زیرا اتم که کوچکترین ذره ماده شناخته شده برای بشر است و همراه با سایر اتمها مطلقاً هر ماده شناخته شده ای را تشکیل می دهد. و این چیزی نیست جز اتحاد پروتون ها و الکترون ها توسط یک جریان انرژی.

یعنی، حتی کوچکترین ذره ای که تمام ذره های دیگر را طبق شیمی مدرن تشکیل می دهد، یک ماده ساکن نیست، بلکه یک ماده است. در ارتعاش ثابت قرار می گیرد. حتی می توان انرژی موجود در هر اتم، مولکول و غیره را محاسبه کرد، به این معنی که در واقع همه چیز انرژی است. این موضوع کاملاً توسط علم آرام شده است.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره می توان با مشاهده خود بدن انسان این قانون را تأیید کرد. گوش دادن به موسیقی، نوشیدن یک نوشیدنی یا صرفاً تماشای یک فیلم هیجان انگیز، همه اینها عناصری هستند که انرژی، وضعیت یک فرد را تغییر می دهند.

این به این دلیل است که مواد شیمیایی موجود در بدن انسان در تماس با خون، ارتعاشات را افزایش یا کاهش می دهد. شاید شیمیاز بیرون نیز بیایید، مانند غذا یا نوشیدنی.

چهارم - قانون قطبیت

قانون قطبیت تعیین می کند که همه چیز در جهان دارای دو قطب است ، یعنی همه چیز به یک چیز متمایل می شود ، که در نه تنها مکمل هم نیستند، بلکه جزئی از یک حقیقت هستند.

برای درک چیزی، برای ادغام چیزی، درک دو وجه آن ضروری است و یکی وجود دیگری را فرض می کند. . کمبود و فراوانی، روشنی و تاریکی، آری و نه. جهان دوگانه است و قطبیت عبارت است از نبود یا وجود چیزی، نور، گرما، بیماری. در زیر به جنبه های اصلی این موضوع اشاره می شود.

"همه چیز دوتایی است، هر چیزی قطب دارد، هر چیزی مخالف خود را دارد." . می توان ایده تعادل را با این قانون مرتبط کرد، تا جایی که برای ایده آل بودن چیزی، باید وسط بین بله و نه پیدا شود.

این به این دلیل است که در نهایت، هر حقیقتی وجود دارد. یک نیمه حقیقت است خود ایده تعادل دو نیروی متضاد را پیش‌فرض می‌گیرد. بنابراین، لازم است کمی از هر دو و بنابراین کمی از همه چیز جذب شود. متضادها افراطی هستند که به خودی خود حقیقت مطلق نیستند زیرا ممکن است مخالفی وجود داشته باشد.

دیدگاه دینی

از دیدگاه دینی، قانون قطبیت در خوب و بد، بیشتر برای مثال، در معنویت گرایی،شر از فقدان عشق ناشی می شود، آن چیزی نیست که به خودی خود وجود داشته باشد، بلکه وجود دارد، زیرا ناشی از فقدان عشق، عدم وجود الهی است.

انتخاب راه شر نیست، بنابراین، انتخاب برای چیزی که واقعی است، اما امتناع از نزدیک شدن به نور، که در واقع حقیقت است.

ديدگاه علمي

از ديدگاه علمي مي توان به پزشكي به طور كلي به عنوان چيزي نگاه كرد كه نياز به تنظيم دقيق دارد. جراح که در یک مکان بیش از حد بدن انسان را برش می دهد، می تواند آسیب جدی به سلامت بیمار و حتی مرگ او وارد کند. با این حال، اگر پزشک برای نجات بیمار با انرژی عمل نکند، می تواند او را از دست بدهد، به همین طریق. در همه چیز وجود دارد.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره، قانون قطبیت همیشه وجود دارد. نیاز به تعادل در همه چیز، رژیم غذایی، لباس، رابطه، ما را به این ایده سوق می دهد که هم اغراق و هم کمبود می تواند آسیب به همراه داشته باشد.

پنجم - قانون ریتم

طبق قانون ریتم، هر حرکتی از قانون بازگشت تبعیت می کند که بر اساس آن، اگر نیرویی در یک جهت وارد شود، در یک جهت بعداً همان نیرو، در بعد دقیق، در جهت مخالف اعمال خواهد شد.حرکت یک قایق، که برای متعادل کردن خود به هر دو طرف متمایل می شود، یا در رابطه ای که در آن نگرش های یکی بر نگرش های دیگری تأثیر می گذارد، مثبت یا منفی.

در واقع، همه چیز تمایل به تعادل دارد، و به همین دلیل است که دقیقاً همان جبران در جهت مخالف رخ می دهد. در زیر نمونه هایی از تحلیل این قانون از دیدگاه های مختلف را ارائه می دهیم.

"همه چیز دارای جزر و مد است"

قانون ریتم این اصل را به ارمغان می آورد که همه چیز دارای جزر و مد است. این بدان معناست که برای هر حرکتی در جهتی، یعنی جریانی، حرکتی معادل، با نیروی مساوی، در جهت مخالف، به عبارتی رفلکس وجود خواهد داشت.

دیدگاه دینی

زمان عامل بزرگ دگرگونی در ادیان مختلف است و قانون ریتم را منعکس می کند که رویدادها و فرآیندهای معنوی را به ارمغان می آورد و می آورد.

بنابراین در کتاب مقدس، برای مثال، زندگی مسیح هر سال ایده مرگ و تولد دوباره را به ارمغان می آورد. در روح‌گرایی، تناسخ چرخه‌های زندگی هستند که به دنبال تعالی معنوی هستند. در candomblé، دوره های انزوا برای انجام پاکسازی معنوی ضروری است. چرخه ها عموماً جزر و مد را به عنوان یک حرکت طبیعی و ضروری می آورند.

دیدگاه علمی

از نظر علمی، قانون ریتم را می توان در تمام چرخه های طبیعت مشاهده کرد. فصول، مراحلدر مورد ماه، قاعدگی و حاملگی در زنان، همه این پدیده ها در فضاهای معینی از زمان رخ می دهد.

وقوع چرخه ها در طبیعت و حتی در طالع بینی، مانند مرگ ستاره، کاملاً رایج است و منعکس کننده است. قانون ریتم در علم

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره می توان با تمام حرکات ثابت ورود و خروج که به این ترتیب تثبیت می شود، این قانون را رعایت کرد. تنفس انسان بزرگترین نفس است. الهام و انقضا دلیلی بر قانون ریتم است، زیرا آنچه انتظار می رود، طبیعی ترین و سالم ترین راه وقوع، ماندگاری یک ریتم متعادل ثابت است.

صعود و فرود نیز به همین ترتیب است. امواج روی دریا، بال زدن پرندگان یا آونگ ساعت. همه اینها نمایش قانون ریتم در زندگی روزمره است که در آن تعادل در حرکت است.

ششم - قانون علت و معلول

قانون علت و معلول آن چیزی است که پس از تسلط، انسان را به تکامل وا می دارد و عامل تجارب خود و در نتیجه خالق سرنوشت خود می شود. می توان این قانون را به ضرب المثل معروف «هر چه بکارید درو می کنید» ربط داد، زیرا در واقع می گوید آنچه که انسان تجربه می کند نتیجه چیزی بیش نیست، زیرا هر چیزی علت و معلولی دارد.

بنابراین، هیچ ظلمی وجود نخواهد داشت، بلکه تنها عدم آگاهی از علت اتفاقی است که در حال وقوع است. بعد پیدا کنبرخی از تفسیرهای مرتبط که بر زندگی به طور کلی تأثیر می گذارد.

"هر علتی معلول خود را دارد، هر معلولی علت خود را دارد"

اصول قانون علت و معلول این است که هر علتی معلول خود را دارد ، هر معلولی علت خود را دارد. به همین دلیل، هر نگرش و یا حتی از منظر عملی تر، هر اقدامی پیامدهایی در پی خواهد داشت.

از این منظر، می توان با عمل در جهتی که واقعیت را تعدیل کرد. یکی می خواهد بنابراین، اگر انسان چیزی را می خواهد، کافی است در جهت آن چیزی که می خواهد عمل کند. البته سطوح علیت زیادی وجود دارد و حل این معادله چندان ساده نیست، اما مطمئناً دقیق است.

دیدگاه دینی

از دیدگاه دینی، آن می توان گذر بر روی زمین را علتی دانست که رستگاری را نتیجه آن است. همچنین می‌توان این قانون را با قاعده «اینجا انجام می‌شود، اینجا پرداخت می‌شود» مرتبط کرد، که پیشنهاد می‌کند زندگی همیشه شرارت انجام شده را برای ترمیم آسیب‌های وارده برمی‌گرداند.

از دیدگاه دینی، نگرش ها عامل آن چیزی است که تقدیر یا خداوند تعلیم می دهد یا پاداش می دهد.

دیدگاه علمی

تحلیل این قانون از طریق دیدگاه علمی بسیار ساده است. در واقع، طبق علم، این قانون با قانون سوم نیوتن مطابقت دارد که می گوید برای هر عمل یک واکنش برابر وجود دارد، اما در یک جهت عمل می کند.جهت مخالف.

این به این دلیل است که آیزاک نیوتن، فیزیکدان، این قانون طبیعت را مورد مطالعه قرار داده است، و گواهی می دهد که برهمکنش بین دو جسم به این صورت اتفاق می افتد. بنابراین، هنگامی که جسمی به جسم دیگر نیرو وارد می کند، این دوم آن را با همان شدت به جسم اول برمی گرداند.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره، مثلاً در تمرینات بدنسازی می توان این موضوع را رعایت کرد. هنگام قرار دادن مقدار معینی از وزنه برای انجام حرکت، نیرویی که وزنه به بدن شما وارد می کند دقیقاً همان نیرویی است که باید به آن وارد شود تا حرکت انجام شود.

به این ترتیب، تقویت عضله توسط نیروی ثابتی که باید بر وزنه وارد شود حاصل می شود که دقیقاً برابر با نیرویی است که وزنه به بدن وارد می کند.

هفتم - قانون جنسیت

آخرین قانون هرمسی تعیین می کند که همه چیز در جهان بیانی از جنسیت دارد، مذکر یا مؤنث. بنابراین، ویژگی‌های ذاتی هر یک را می‌توان در هر بعد، چه در موجودات زنده، چه در الگوهای فکری، و حتی در سیارات و اعصار عالم، تأیید کرد. یا نیروی زن، یا تحت تأثیر هر دو به میزان کم یا زیاد است. در زیر چند دیدگاه در مورد قانون جنسیت آورده شده است.

"هر چیزی اصل نر و ماده خود را دارد"

نیروهای زن و مرد در همه اشکال بیان حضور دارند.کیهان، و ترکیب آنها چیزی است که تعادل را تضمین می کند. افراط در نیروی مردانه با بیش از حد غیرت به سمت نابودی می رود و نیروی زنانه به اینرسی. هر دو نیرو باید در جهت تکامل آگاهانه عمل کنند.

بنابراین، هر چیزی اصل مردانه و اصل زنانه خود را دارد، از جمله انسان. یک مرد باید قدرت زنانه خود را برای مراقبت و یک زن قدرت مردانه خود را برای عمل توسعه دهد. کمال در تعادل یافت می شود.

دیدگاه دینی

از دیدگاه دینی، زن و مرد همیشه در ادیان مختلف نقش های کاملاً مشخصی در مورد نحوه انجام مناسک یا کارکردهایی دارند. بازی، و این اغلب به باروری، که ویژگی خاص زنان است، مربوط می شود.

بی شک تأثیرات اجتماعی در تعریف این نقش ها وجود دارد، اما باید درک کرد که در پس این تحلیل از حقایق خلق شده، یک جوهره نهفته است. قدرت مردانه ای که قدرت و عمل را تحمیل می کند و قدرت زنانه ای که برای مراقبت و حفظ زندگی ارزش قائل است و هر دو از همیشه در زن و مرد وجود داشته است.

دیدگاه علمی

از نظر علمی، ساده ترین راه برای مشاهده حضور مؤنث و مذکر، تولد همه انسانها است. ادغام جنبه های زنانه و مردانه برای ایجاد یک زندگی جدید ضروری است.

Aعلیرغم بحث هایی که ممکن است در مورد نیاز یا عدم نیاز به یکی از شخصیت های والدین مطرح شود، واقعیت این است که یک موجود جدید فقط از این مخلوط بیولوژیکی پدید می آید. زنانه اغلب با مراقبت همراه است زیرا این زن است که نوزاد را به دنیا حمل می کند و به دنیا می آورد، اما تأثیر مرد ضروری است.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره، این امر ضروری است. به راحتی می توان جنبه های حضوری زنانه و مردانه را از طریق تقسیم کار مشاهده کرد. یافتن مردان در مشاغلی که مستلزم قدرت است و زنان در مشاغلی که شامل مراقبت است بسیار رایج است. به همان اندازه که این واقعیت یک ساخت اجتماعی است که باید به روز شود، بازتابی از جنبه های نهفته هر جنسیت است.

تکامل به معنای ادغام جنبه ای است که برای تعادل وجود ندارد، بنابراین، آن را نشان می دهد. بخشی از فرآیند طبیعی است که در طول زمان این نقش ها با هم ترکیب می شوند. این در مورد آن است که هر دو موجود از آنچه برای آنها فطری نیست، بلکه به یک اندازه لازم است، خواهش کنند.

آیا 7 قانون هرمسی هنوز هم باید امروز مورد توجه قرار گیرند؟

بدون شک، بیش از پیش 7 قانون هرمتیک درست می‌شوند. در قرن بیستم، فیزیک و شیمی مدرن جامعه را در سطوحی که هرگز تصور نمی‌شد، تکامل بخشید، همانطور که در تکامل حمل‌ونقل و پزشکی دیده می‌شود.

در عصر ارتباطات، قانون جذب ثابت کرده است که کلید ذهنی است. و تکامل معنوی بشریت و همچنین قانونارتعاش، که شفای روزانه را از راه های مادی یا معنوی به ارمغان می آورد.

به همین دلیل، دانش هرمسی، علیرغم اینکه یکی از قدیمی ترین دانش های بشری است، تا به امروز نزدیک ترین به حقیقت بزرگ باقی مانده است.

برای جزئیات بیشتر در مورد منشأ هرمتیک و 7 قانون هرمتیک به زیر مراجعه کنید.

هرمس تریسمگیستوس که بود

هرمس تریسمگیستوس یکی از دانشمندان غیبی مهم بود که در قرن دوم پس از میلاد زندگی می کرد. نتیجه‌گیری‌های او در زمینه‌های فلسفه، ادیان، باطنی‌گرایی و حتی تکنیک‌های غیبت، مانند جادو و کیمیا، طنین‌انداز می‌شود.

او شخصیت بزرگی است زیرا به عنوان یکی از اولین نظریه‌پردازان مصر، عقاید او توسط جهان باستان منتشر شد و فیلسوفان یونانی مانند افلاطون و سقراط را تحت تأثیر قرار دادند که اساس فلسفه کنونی را تشکیل دادند. گذر از کابالا و طالع بینی به طور کلی.

خاستگاه هرمتیک

هرمتیسیسم شامل تمام ایده هایی است که توسط هرمس تریسمگیستوس مطالعه و سازماندهی شده است، که به طور کلی به معنای جستجوی حقیقت بزرگ، یعنی آنچه در تمام ابعاد وجودی انسان صادق است.

بررسی اندیشه های این متفکر بزرگ است که در طول زمان مفروضات وی بارها مورد بازبینی نظریه پردازان معرفت و دین قرار گرفته است و تا به امروز به عنوان منبعی برای علم، دین، فلسفه، غیبت و هر گونه مطالعه در مورد وجود انسان.

کیمیاگری هرمتیک

یکی از ایده های اصلیهرمتیک به عنوان روشی برای مشاهده پدیده ها، کیمیاگری است. این تحقیق اساساً می گوید برای درک یک چیز پیچیده باید عناصر آن را جدا کرد و شکل گیری هر یک را فهمید. قادر به ایجاد وحدت بین همه آنها باشد. کیمیا باعث پیدایش صنعت شیمیائی که امروزه می شناسیم، و نیز فلسفه های دیگری که به همین روش کار می کنند، اما با عناصر معنوی، مانند جادو و غیبت، به وجود آمد.

Corpus Hermeticum

The Corpus Hermeticum مجموعه ای از آثار است که از مطالعات Hermes Trismegistus سرچشمه می گیرد و اساساً مطالعه کیمیاگری را آغاز می کند.

نظریه ها از تلفیق چند ایده، یعنی مفاهیمی هستند که از رابطه و پیوند مفاهیمی ناشی می شوند که لزوماً رابطه صوری ندارند. بنابراین، کیمیاگری به عنوان روشی برای مطالعه عناصر فردی که با هم چیزی بزرگتر را تشکیل می دهند ظاهر می شود.

لوح زمرد

لوح زمرد سندی است که در اصل حاوی آموزه های هرمس تریسمگیستوس است که بعداً به 7 قانون هرمسی تقسیم شد. اعتقاد بر این است که این احکام بر روی لوحی از زمرد معدنی با تیغه الماس نوشته شده است.

محتوای لوح زمرد برای اولین بار از ارسطو به اسکندر مقدونی دریونان باستان، و بخشی از گرانبهاترین دانش در میان حاکمان بود. بعدها، در قرون وسطی به طور گسترده خوانده شد، و در حال حاضر برای آوردن قانون جذب و قانون ارتعاش، که امروزه توسط فیزیک کوانتوم تایید شده است، صادق است.

کیبالیون

"کیبالیون" کتابی است که در سال 1908 منتشر شد و تمام آموزه های هرمس تریسمگیستوس را متحد کرد. این توسط سه آغازگر تکمیل شد که هویت واقعی آنها هرگز تأیید نشده است. کسانی هستند که استدلال می کنند که نویسنده ویلیام واکر اتکینسون، نویسنده و ذهن گرا آمریکایی است. از همین کتاب بود که عقاید هرمتیک رسما وارد غرب شد.

اول - قانون ذهنیت

قانون اول هرمتیک می گوید که جهان از یک نیروی ذهنی سرچشمه می گیرد. بنابراین همه چیز ذهنی است، همه چیز فرافکنی است که در همان فرکانس ذهن انسان عمل می کند. و این همان چیزی است که ما به آن واقعیت می گوییم.

بنابراین، افکار هستند که در واقع زندگی مردم را هدایت می کنند، واقعیتی که همه در آن زندگی می کنند از آنها ایجاد می شود. اگر کسی بخواهد افکارش را بالا نگه دارد، زندگی پر از چیزهای خوب خواهد بود. با این حال، اگر او افکار پست را بپروراند، این افکار تا آنجا که وجود او را تعیین می کنند به او نزدیکتر خواهند شد.

بنابراین، کنترل اندیشه در دیدگاه هرمتیک، کلید بزرگ سعادت است. در زیر برخی از دیدگاه های قانون را بخوانیدذهنیت.

"کل ذهن است، جهان ذهنی است"

طبق قانون ذهنیت، کل ذهن است، جهان ذهنی است. بنابراین، هر بخش از واقعیت شما بخشی از یک کل است که ذهن شما همیشه آن را ادغام می کند، و از آنجاست که همه چیز در واقع وجود دارد.

به همان اندازه که مردم سعی می کنند وجود خود را از کل جدا کنند، درک این نکته ضروری است که وجود خود نیز ذهنی است، و بنابراین آنها کسانی نیستند که سعی در "شرکت در زندگی" دارند. وجود از قبل آنها را به بخشی از واقعیت تبدیل می کند.

فرآیندی که در واقع رخ می دهد گسترش آگاهی است که در آن شما جهان را همانطور که آگاهانه ادغام می کنید درک می کنید. از نظر مادی، همه یکپارچه به دنیا می آیند.

دیدگاه دینی

از نظر دینی می توان اختیار را با قانون ذهنیت همراه کرد. اگر زندگی یک انتخاب دائمی بین خیر و شر، بله و نه باشد، و از طریق افکاری است که پرورش می‌یابد، راه‌هایی برای پیمودن انتخاب می‌شود.

ایمان خود نتیجه قانون ذهنیت است. زیرا او چیزی بیش از باور شما نیست، آنچه شما باور دارید ممکن است. اگر ذهن واقعیت را خلق می کند و ایمان مطلق قادر است به طور معجزه آسایی شفا دهد، پس ایمان خالصانه به معنای تحقق آن است.

دیدگاه علمی

از نظر علمی می توان قدرت ذهن را در بیماری ها با وضوح بیشتری مشاهده کرد.روانشناسی. به عنوان مثال، افسردگی دلیلی بر این است که یک باور منفی می تواند شما را بیمار کند. بنابراین، نیاز به استفاده از مواد مخدر برای کنترل تولید انتقال دهنده های عصبی و عبور از احساس شادی به معنای کنترل شیمیایی کاری است که ذهن به طور طبیعی انجام می دهد.

برعکس نیز صادق است. موسیقی، محبت و هر چیزی که منجر به افکار خوب و احساس خوشبختی می شود، دلیل علمی این است که ذهن تغذیه شده شادی می آفریند.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره می توان این را دنبال کرد. واقعیت از نزدیک درست است که فرآیند تماشای افکار شما در ابتدا می تواند پرهزینه و گاهی دردناک باشد. با این حال، بسیار آسان است که ببینیم چگونه یک فرد واقعیت خود را بر اساس افکار خود شکل می دهد.

اگر کسی خوشحال باشد، می تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد. به باشگاه بروید، آشپزی کنید، تمیز کنید، کار کنید. برعکس، اگر ناامید و منزجر هستید، انجام همه کارها به مقدار زیادی نیاز دارد. اگر ذهن نخواهد، بدن پاسخ نمی دهد. بنابراین، افکار در واقع منجر به زندگی می شوند.

دوم - قانون مطابقت

طبق قانون مطابقت، مطلقاً همه چیز در جهان دارای نوعی مطابقت کیهانی است. این بدان معنی است که برای درک واقعی چیزی، باید مطابقت آن را تجزیه و تحلیل کنید. هیچ چیز به خودی خود معنای مطلق ندارد.

بنابراین، می توان این بیان دیدگاه را درک کرد.دیدگاه‌های متفاوت و تحلیل کامل آن نشان می‌دهد که در حقیقت، در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، هیچ چیز به خودی خود منحصر به فرد نیست، زیرا همیشه بازتابی پیدا می‌کند. در زیر بیشتر کشف کنید.

"آنچه در بالا است مانند آنچه در پایین است"

واضح ترین راه برای درک قانون مطابقت از طریق جمله معروف "آنچه در بالا است مانند آنچه در پایین است" است. دقیقاً چگونه تحقق می یابد. ایده این است که جهان مانند یک آینه کار می کند که در آن هر چیزی که وجود دارد بازتابی متناظر دارد.

بسیار متداول است که سعی کنیم برخی از پدیده های زندگی را با پدیده دیگری توضیح دهیم، مانند بی نهایت توسط ستارگان یا کنار شن های ساحل دلیلش این است که هر چیزی در جهان یک بازنمایی از خود دارد، یک بازتاب، درست مانند خود انسان که خود را در پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش می بیند و بالعکس.

دیدگاه دینی

از نظر دینی، می توان با اشاره اصلی کلیسای کاتولیک، به عنوان مثال که انسان تصویر و تشبیه خداست، قانون مطابقت را رعایت کرد. بنابراین، حضور انسان در سیاره زمین، به نحوی یا از جهات مختلف، عمل خدا را در جهان منعکس می‌کند.

بنابراین انسان کمال خود را در نقص‌ها می‌یابد، تا آنجا که نقص‌ها نیز هستند. کار و انعکاس خداوند و لذا برای کمال خلقت لازم است.

دیدگاه علمی

از دیدگاهعلمی، قانون مطابقت را می توان به همه قیاس ها یا نسبت ها مرتبط کرد. این در مورد مقیاس ها، هندسه و نجوم است.

مطالعه ستارگان تنها به این دلیل امکان پذیر است که قانون تناظر تصویب شده است، که در آن یک فضا معادل فضای دیگر است، یا اینکه نور همیشه با سرعت یکسانی می چرخد. ، آنگاه می توان آنچه را که وجود دارد و آنچه را که نیست فراتر از آنچه می بیند، فرض کرد.

در زندگی روزمره

در زندگی روزمره، قانون مطابقت یکی از مفیدترین قوانین در خودشناسی است. این به این دلیل است که درون به بیرون منعکس می‌شود و از آنجا می‌توان محیط اطراف را با توجه به احساسات فرد تفسیر کرد. خانه خانه یک فرد در واقع نمایانگر کامل وجود اوست. اگر مرتب یا نامرتب است، اگر مردم را می پذیرد یا نه، همه اینها صفات محبت درونی است که در بیرون منعکس می شود.

سوم - قانون ارتعاش

قانون ارتعاش تعیین می کند که همه چیز ارتعاش است، همه چیز انرژی است و اگر هیچ چیز ساکن نباشد، همه چیز در حرکت است. بنابراین، این سوال پیچیده است، زیرا در نگاه اول، بسیاری از چیزها ثابت به نظر می رسند. اشیاء، خانه ها، درختان.

اما این قانون تعیین می کند که علیرغم آنچه که چشم انسان می تواند درک کند، همه چیز از ذرات کوچکی تشکیل شده است که توسط جریانی از انرژی به هم متصل شده اند و بنابراین،همه چیز انرژی است در هر میلی متر از کیهان وجود دارد. در زیر راههای اصلی آشکار شدن این قانون آورده شده است.

"هیچ چیز ثابت نمی ماند، همه چیز حرکت می کند، همه چیز می لرزد"

حداکثر قانون ارتعاش این است که "هیچ چیز ساکن نیست، همه چیز حرکت می کند، همه چیز می لرزد". اگرچه جهان ظاهراً ساکن است که در آن مواد صلب و سنگین وجود دارد، اما همه چیز، مطلقاً همه چیز، در حال ارتعاش است و بنابراین در حرکت است.

تصور این واقعیت ممکن است دشوار باشد، زیرا ایده رایج حرکت بسیار با حرکتی مرتبط است که می توان با چشم ها آن را دنبال کرد، مانند امواج، یا ماشین هایی که با عجله کنار می آیند. اما حرکتی که این قانون به آن اشاره می کند تقریباً نامحسوس است.

دیدگاه دینی

از دیدگاه دینی، قانون ارتعاش مربوط به هواپیماها، زمینی و الهی است. بسیاری از ادیان استدلال می کنند که چیزی فراتر از حیات در سیاره زمین وجود دارد، و با این حال، انسان نمی تواند به آن دسترسی داشته باشد. این امر به این دلیل اتفاق می‌افتد که سطح الهی یا فراتر از آن در ارتعاش متفاوتی قرار می‌گیرد که برای موجود زنده غیرقابل دسترس است.

برای مثال، روح‌گرایی فراتر می‌رود. بر اساس این دین، کل یک چیز واحد خواهد بود و ارتعاش هر موجودی است که مشخص می کند که چه چیزی قابل دسترسی است یا نه. به همین دلیل است که بر اساس این دین، بسیاری از مردگان یا ارواح در میان زندگان باقی می‌مانند، اما بیشتر مردم نمی‌توانند آنها را ببینند.

به طور کلی، قاعده این است که

من به عنوان یک متخصص در زمینه رویاها، معنویت و باطن گرایی، به دیگران کمک می کنم تا معنای رویاهای خود را پیدا کنند. رویاها ابزار قدرتمندی برای درک ضمیر ناخودآگاه ما هستند و می توانند بینش های ارزشمندی را در زندگی روزمره ما ارائه دهند. سفر شخصی من به دنیای رویاها و معنویت بیش از 20 سال پیش آغاز شد و از آن زمان تاکنون به طور گسترده در این زمینه ها مطالعه کرده ام. من مشتاق به اشتراک گذاشتن دانش خود با دیگران و کمک به آنها برای ارتباط با خود معنوی خود هستم.