هوش هیجانی چیست؟ ستون ها، نحوه ساخت و موارد دیگر!

  • این را به اشتراک بگذارید
Jennifer Sherman

ملاحظات کلی در مورد هوش هیجانی

هوش عاطفی با این پیشنهاد به وجود می آید که ما یاد بگیریم با احساسات خود کنار بیاییم و بدانیم چگونه آنها را به شیوه ای مثبت در تمام جنبه های زندگی دستکاری کنیم. از طریق آن می توانید درک کنید که چگونه بر رفتار ما تأثیر می گذارد و احساسات خود را درک خواهید کرد.

با آشتی دادن هوش هیجانی و استدلال منطقی می توانید با احساسات خود کنار بیایید و آنها را به نفع خود تنظیم کنید. چه چیزی زندگی حرفه‌ای و شخصی شما را آسان‌تر می‌کند، زیرا نه تنها از احساسات خود آگاه‌تر می‌شوید، بلکه در ارتباطات خود نیز بهبود می‌یابد.

درباره این مفهوم بیشتر بیاموزید و قادر به تشخیص و تشخیص خواهید بود. در این مقاله احساسات خود را تحلیل کنید!

هوش هیجانی، چگونگی پیدایش و پایه های آن

قبل از اینکه مفهوم هوش هیجانی آغاز شود، ایده های دیگری ظهور کردند که در طول تاریخ تکامل یافتند. بشریت. با این حال، ما این مسائل را به طور کامل درک نمی کنیم، اما اهمیت آنها را برای بقای خود و رسیدن به رفاه خود می دانیم. بخوانید و خودتان متوجه شوید!

هوش هیجانی چیست

هوش عاطفی مجموعه ای از اسناد است که به احساسات معطوف می شود. این مهارت‌ها به‌عنوان راهی برای درک احساساتمان عمل می‌کنندتفسیر احساسات و مقاصد افرادی که با آنها ارتباط دارید.

این هوش، همراه با هوش زبانی، تعامل بین فردی بهتری را ارائه می دهد و می تواند شبکه ارتباطی شما را بهبود بخشد. کسانی که به راحتی آن را توسعه می دهند، همدلی شدیدی دارند که درک احساسات دیگری را تسهیل می کند.

هوش درون فردی

در عین حال، هوش درون فردی با خودشناسی مرتبط است، یعنی آن به توانایی شما در شناخت خود به عنوان یک فرد در حد دانستن آنچه می خواهید، درک انگیزه های خود و داشتن هدف در زندگی تان مربوط می شود.

بنابراین، فردی که این نوع هوش را دارد، تمایل به توسعه بهتر خود دارد. احساسات و عواطف، به دلیل این افزایش آگاهی از خودشان است.

هوش بصری و فضایی

هوش بصری و فضایی برابر با توانایی تجسم و درک جهان در سه بعدی است. این نوع هوش است که توسط افرادی که تخیل خود را شامل استدلال فضایی و توانایی انجام دگرگونی در رابطه با فضا می‌کنند، اصلاح می‌شود.

هوش بدنی و جنبشی

این نوع هوش مرتبط است. ارتباط بین بدن و ذهن، پوشش فرد و مهارت های فیزیکی و حرکتی او. هوش بدن وحرکتی نشان دهنده مهارت هایی مانند تعادل، انعطاف پذیری، سرعت و زبان بدن است. به عنوان مثال در ورزشکاران بسیار وجود دارد.

هوش منطقی و ریاضی

هوش منطقی و ریاضی ارتباط مستقیمی با توانایی مقابله با اعداد و الگوهای منطقی دارد. افراد با این هوش استدلال منطقی دقیقی دارند و در دستکاری اعداد و فرمول های ریاضی سهولت خاصی دارند به گونه ای که با انتزاعی ترین مسائل بهتر برخورد می کنند.

ارکان هوش هیجانی

مدلی که توسط گولمن شرح داده شد، زیربنای یک سری از شایستگی ها است که از نظریه توصیف شده در کار او پشتیبانی می کند. آنها به عنوان ارکان هوش هیجانی با 3 مهارت درون فردی و 2 مهارت بین فردی توصیف می شوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آنها به ادامه مطلب مراجعه کنید.

همدلی

همدلی چهارمین رکن کتاب و اولین مهارت های بین فردی است. این شایستگی با توانایی شما در تشخیص احساسات در افراد دیگر تعریف می شود، به این ترتیب شما حساس تر و بازتر خواهید شد.

همچنین به شما امکان می دهد درک بهتری از احساسات دیگران داشته باشید. در این مرحله، با اعمال همدلی، این احساسات را تشخیص می دهید و می دانید که چگونه با افراد نزدیک خود بهتر برخورد کنید.

خود انگیزشی

این شایستگی است کهتوانایی شما برای جستجوی انگیزه در خودتان را مشخص می کند. از طریق خودانگیختگی قادر خواهید بود دلایل و محرک های لازم برای پیگیری اهداف خود را بیابید.

اما مهم است بدانید که توسعه این ستون تنها از طریق خودشناسی امکان پذیر خواهد بود. خوب، با شناختن خود، خواهید دانست که چگونه وضعیت عاطفی خود را شناسایی کنید و چگونه به آنها واکنش نشان دهید. با درک احساسات خود خواهید دانست که چگونه از آنها برای ایجاد انگیزه بیشتر استفاده کنید.

خودتنظیمی و کنترل احساسات خود

در روال خود ما با موقعیت های مختلفی سروکار داریم. که متنوع ترین احساسات را در ایالات متحده برمی انگیزد. برخی از آنها می توانند ما را به سمت دلسردی و استرس سوق دهند، انگیزه ما را از بین ببرند و ما را مضطرب کنند.

یادگیری مقابله با این احساسات مستلزم درک خود و حقایقی است که این احساسات را ایجاد کرده است. خودتنظیمی و کنترل احساسات شما از منطقی کردن این حالات عاطفی و نحوه برخورد شما با موقعیت های خاص ناشی می شود.

یک فکر منفی فوری است، در حالی که خوش بین بودن مستلزم تلاش مداوم ذهن است. به دنبال جنبه مثبت زندگی باشید، به یاد داشته باشید که در زندگی همیشه از موقعیت های نامطلوبی عبور خواهیم کرد که خارج از کنترل ما هستند. برای مقابله با این فشار روی صبر و حوصله کار کنید و به زودی احساس آرامش بیشتری برای عمل خواهید کرد.

خودآگاهی وشناخت عواطف

خودآگاهی یکی از قوی ترین ارکان درون فردی در ارتباط با شناخت احساسات است و تنها راه تمرین آن حضور است. با توجه به محرک‌های فیزیکی و عاطفی که از شما عبور می‌کنند، می‌توانید آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنید تا به محرک‌های خود پاسخ مثبتی داشته باشید.

اما این تمرین به صبر و حوصله شما نیاز دارد، زیرا خودآگاهی است. نوع تمرینی که به تدریج تکامل می یابد. برخی از تمرین‌ها مانند مدیتیشن و ذهن‌آگاهی وجود دارند که می‌توانند به شما کمک کنند روی این حالت هوشیاری کار کنید.

نکاتی برای رشد هوش هیجانی

عواطف شما یک تمرین مداوم که نیاز به فداکاری دارد، هرچه بیشتر درک خود را از احساسات خود اعمال کنید، سریعتر قادر خواهید بود با آنها کنار بیایید و به بهترین شکل ممکن عمل کنید. چند نکته برای توسعه هوش هیجانی را در زیر بررسی کنید!

مشاهده

بهترین راه برای ایجاد خودآگاهی مشاهده درون فردی است و این تمرینی است که باید همیشه اتفاق بیفتد. ابتدا با فهرست کردن لحظات روز و احساساتی که دارید شروع کنید. به زودی متوجه الگوهایی در روال خود خواهید شد که بر شما تأثیر منفی یا مثبت می گذارد.

با فهرستی که تهیه شده است، این لحظات را تجزیه و تحلیل کنید و سعی کنید حالات خود را درک کنید.عاطفی. هر موقعیتی احساسی را بیدار می کند و هر احساسی به عنوان یک تکیه گاه برای شما در این فرآیند خودآگاهی عمل می کند. به زودی از حالت خودکار خارج می‌شوید و با دقت بیشتری در رابطه با احساسات عمل می‌کنید.

بر احساسات خود مسلط شوید

یکی از مؤثرترین تکنیک‌هایی که به تسلط بر احساسات شما کمک می‌کند، مدیتیشن است. از طریق تمرین تنفسی که در مدیتیشن استفاده می شود، ارتباط بیشتری بین بدن و ذهن خود خواهید داشت، به این ترتیب می توانید احساسات خود را درک کرده و محرک هایی را که شما را به آن حالت عاطفی سوق داده است، درک کنید.

توسط با تمرکز بر تنفس خود در زندگی روزمره، از حالت خودکاری که روال به ما تحمیل می کند خارج خواهید شد و خود را در موقعیتی قرار می دهید که کاملاً مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب می‌توانید احساسات خود را بی‌طرفانه تجزیه و تحلیل کنید و می‌دانید که چگونه به بهترین شکل ممکن پیش بروید.

ارتباطات را بهبود ببخشید

عواطف ما نیز تحت تأثیر روابطمان قرار دارند. گاهی اوقات می‌توانیم افراد اشتباهی را تفسیر کنیم یا دچار حمله‌ای شویم که باعث ایجاد احساسات منفی در ما شود. در این مرحله، یادگیری برقراری ارتباط، شما را در حالت هوشیاری قرار می‌دهد که می‌توانید با این احساسات و موقعیت‌ها کنار بیایید.

این ستون بین فردی است که بیشتر بر زندگی ما تأثیر می‌گذارد، از این رو اهمیت برقراری ارتباط به شما کمک می کند تا با احساسات خود بهتر کنار بیایید.علاوه بر این، شما متوجه خواهید شد که کنترلی بر دیگری ندارید، بنابراین تحت تأثیر منفی آنها قرار نخواهید گرفت.

خودتان را به خوبی بشناسید

فرایند خودشناسی این امکان را به شما می دهد. شما باید ویژگی ها، عیوب و محدودیت های خود را درک کنید. دانستن این نکات به شما در جستجوی تعادل کمک می کند، علاوه بر این به شما امکان می دهد تا در مورد اشتباهات و انگیزه های خود اطلاعات بیشتری کسب کنید.

با شناخت ویژگی ها و عیوب خود است که به نقاط ضعف خود پی خواهید برد و خواهید بود. قادر به مقابله با آنها این محدودیت ها به عنوان یک نقطه پشتیبانی برای شما برای بهبود هر چه بیشتر خود در زندگی، علاوه بر تقویت سایر ارکان و توسعه هوش هیجانی شما، عمل می کند.

انعطاف پذیر باشید

تاب آوری برای شما ضروری است. با مشکلاتی که در زندگی ما ایجاد می شود مقابله کنیم. به یاد داشته باشید که مشکلات همیشه وجود خواهند داشت و این به ما بستگی دارد که بر آنها غلبه کنیم و ادامه دهیم. اما برای آن مهم است که انگیزه خود را توسعه دهید، به طوری که زمانی که این مشکلات اتفاق می‌افتند بتوانید از ربودن عاطفی جلوگیری کنید.

با انعطاف‌پذیر شدن، در زندگی بسیار سریع‌تر تکامل خواهید یافت، زیرا هیچ مانع یا چالشی وجود ندارد. ظهور در زندگی شما قادر خواهد بود شما را آرام کند. به احتمال زیاد، شما قبلاً بر بسیاری از این مشکلات غلبه کرده اید، یک شروع خوب این است که به گذشته خود نگاه کنید و از آنها درس بگیرید!

نحوه برخورد با آنها را یاد بگیرید.فشار

وضعیت فشار در زندگی ما ثابت است. برای بقا ضروری است، زیرا مسئولیت رسیدگی به مشکلات خود را برای دستیابی به آنچه برای وجود ما ضروری است به ما تحمیل می کند. برخورد تحت فشار به خودآگاهی و توجه کامل شما بسیار بیشتر از آنچه فکر می‌کنید نیاز دارد.

از آنجایی که بسیاری از اوقات ما با مسئولیت‌های خود سروکار داریم و از این که تحت فشار قرار می‌گیریم ناراضی هستیم. اما، ما سعی می کنیم هیچ کاری برای تغییر این شرایط انجام ندهیم. از طریق هوش هیجانی است که می‌توانید عواملی را که شما را به این حالت ذهنی سوق می‌دهند، درک کنید و راه را برای تغییر باز کنید.

به یاد داشته باشید زمانی که شما توانایی بیشتری برای مقابله با احساسات خود دارید. تحت فشار هستید، احساس سبک‌تری نسبت به مسئولیت‌های خود خواهید داشت!

چرا رشد هوش هیجانی مهم است؟

در زندگی معمول است که این ناراحتی را نزدیک وجود خود احساس کنیم. احساسات برای بقای ما اساسی هستند و برخورد با آنها به شما کمک می کند تا زندگی متعادل تری داشته باشید.

توسعه هوش هیجانی نتایج مثبت بسیاری را برای زندگی شما به ارمغان می آورد، مانند:

- کاهش استرس و اضطراب.

- بهبود روابط بین فردی؛

- همدلی بیشتر؛

- تعادل عاطفی بیشتر؛

- شفافیت بیشتر افکار؛

-توانایی تصمیم گیری شما را بهبود می بخشد؛

- مدیریت زمان شما را بهبود می بخشد؛

- بهره وری شما را بهبود می بخشد؛

- عزت نفس و خود را افزایش می دهد. اعتماد به نفس؛

در این مرحله، می توانید 5 ستونی را که به شما در توسعه هوش هیجانی کمک می کند، شناسایی کنید. به احتمال زیاد، شما ویژگی ها و نقص های خود را در رابطه با نحوه برخورد با احساسات خود کشف کرده اید. این به شما بستگی دارد که برای غلبه بر این موانع روزانه خودآگاهی کنید.

ما کنترل می کنیم و چگونه در مواجهه با این حالات عاطفی رفتار می کنیم.

مهارت های بین فردی از جمله مهارت هایی هستند که مسئول آگاهی بیشتر ما نسبت به خود، احساساتی که احساس می کنیم و انتخاب هایی که انجام می دهیم، هستند. در نتیجه، مستقیماً بر تصمیمات ما تأثیر خواهد گذاشت. خوب، احساسات در رفتار ما فعالانه عمل می کنند.

با درک این فرآیند درونی، ما قادر به درک آنچه برایمان می افتد می شویم. علاوه بر توانایی مدیریت این احساسات به گونه ای که هیچ گونه آسیبی به خود یا دیگری وارد نکند.

چگونه بوجود آمد

اولین ایده از این مفهومی که در قرن نوزدهم پدیدار شد، چارلز داروین طبیعت‌گرا در آثار خود ایده «بیان عاطفی» را ابداع کرد. این اصطلاح با نظریه تکاملی او، عمدتاً در رابطه با سازگاری حیوانات مرتبط بود. بنابراین، احساسات به عنوان انگیزه ای برای بقای گونه عمل می کند.

در قرن بیستم، مفاهیم مهمی برای شناخت هوش هیجانی پدیدار شد. اولین آنها هوش اجتماعی بود که بر توانایی انسان در درک و برانگیختن دیگران از طریق ارتباط منعکس می شد. مفهوم دوم، هوش چندگانه است که هر دو جنبه بین فردی و درون فردی انسان را مورد توجه قرار می دهد.

این ارجاعات اساسی هستند، زیراراه را برای نظریه ها و ادراکات جدیدی در مورد انسان هموار کرد. زیرا از مفاهیم هوش های چندگانه که توسط روانشناس هاوارد گاردنر توسعه یافته است، مجموعه ای از تحقیقات مرتبط با احساسات، ترس ها و انگیزه ها آغاز می شود.

اما مسئول واقعی تولد این مفهوم دانشمندان پیتر بودند. سالوی و جان دی. مایر. با انتشار مقاله "هوش عاطفی" آنها در مجله "تخیل، شناخت و شخصیت" در سال 1990 بود که آنها شروع به رواج این اصطلاح در محافل دانشگاهی کردند.

Daniel Goleman

علی رغم این، مفهوم هوش هیجانی هنوز در یک جهان بسیار محدود وارد شده بود. حتی پس از انتشار در یک مجله مشهور، این دانش محدود به محافل دانشگاهی بود. در این سناریو است که دانیل گولمن ظاهر می شود، تا حد زیادی مسئول عمومی کردن این مفهوم است.

این واقعیت هیجان انگیز در سال 1995 اتفاق افتاد، در آن زمان او به عنوان یک روزنامه نگار علمی در نیویورک تایمز کار می کرد. او در همان سال کتاب «هوش عاطفی» را منتشر کرده بود. او در کتابش تضاد بین IQ و EQ را مطرح می‌کند، بنابراین یکی از شناخته‌شده‌ترین شاخص‌های ارزیابی هوش قرن را ابهام‌زدایی می‌کند!

این کتاب به زودی با فروش بیش از 5 میلیون نسخه به موفقیت رسید. دنیا و به بیش از 40 زبان ترجمه شده است. چه چیزی آن را به بهترین شکل تبدیل می کند -فروشنده علاوه بر جلب توجه عموم، مفهوم هوش هیجانی را برای اقشار مختلف جامعه قابل دسترس می کند.

مبانی مدل گلمن

گولمن در کتاب خود مفهوم هوش هیجانی را اینگونه توصیف می کند. توانایی مدیریت احساسات خود، به این ترتیب شما قادر خواهید بود آنها را به طور مناسب تر و کارآمدتر بیان کنید. خوب، او می‌داند که کنترل احساسات قطعه‌ای اساسی برای تکامل انسان به‌عنوان یک فرد است.

مدل هوش هیجانی که در کار او به آن اشاره شده است، علاوه بر آشکار کردن یک سری مهارت‌ها، احساسات را مجدداً نشان می‌دهد. و مهارت هایی که می تواند شما را قادر سازد در تمام جنبه های زندگی خود عملکرد بهتری داشته باشید. بنابراین، توسعه هوش هیجانی شما تصمیم گیری بهتر و بهبود رفاه شما را تضمین می کند.

منظور از تسلط بر هوش هیجانی

تسلط بر هوش هیجانی شما را در موقعیتی قرار می دهد که قادر باشید. از درک احساسات خود، شناخت آنها و درک محرک های آنها تا بتوانید روش هایی را برای مقابله با مشکلات خود ایجاد کنید. این یک مصیبت بزرگ است، به خصوص زمانی که ما متوجه دنیای احساساتی می شویم که وجود دارد و ما احساس می کنیم.

بزرگترین چالش این است که در مورد این احساسات عمومی تر که به طور گسترده به جامعه آموزش داده می شوند مانند شادی، غم و ترس فکر کنیم. و عصبانیت به این ترتیب، بههنگامی که به دلیل هر موقعیتی که برایمان نامناسب است احساس ناراحتی می کنیم، شروع به طبقه بندی نادرست آن می کنیم و نمی دانیم چگونه با این محرک ها رفتار مناسب داشته باشیم.

بنابراین اهمیت آگاهی از احساسات برای ما آشکار خواهد شد. ما آنچه را که در حین تجربه آنها احساس می کنیم. به این ترتیب، ما می‌توانیم با محرک‌های خود به بهترین شکل ممکن برخورد کنیم و راه‌هایی برای مقابله با آنها ایجاد کنیم.

با گذشت زمان و تجربه متوجه خواهید شد که بیشتر و بیشتر در حال تبدیل شدن به فردی سبک و خوش‌بین هستید. و فردی توانا برای حل هر مشکلی. بنابراین، به این معنی است که شما بر هوش هیجانی تسلط دارید.

ویژگی های افرادی که هوش هیجانی دارند

دانیل گولمن در تحقیقات خود گزارش می دهد که در 80% موارد افرادی که عملکرد عالی داشته اند. تسلط بر احساسات خود آنها دارای برخی از پنج ویژگی اساسی هوش هیجانی بودند. این مهارت ها عبارتند از:

- خودآگاهی

اینها افرادی هستند که دانش عمیقی در مورد خود نشان داده اند. آنها از ویژگی ها، عیوب و محدودیت های خود آگاه هستند. به زودی، آنها می توانند پتانسیل خود را ببینند و به محدودیت های خود احترام بگذارند.

- خود انگیزشی

این مهارت بین فردی است که می تواند احساسات شما را به نفع شما قرار دهد. از طریق آن شما قادر خواهید بود احساسات خود را به منظور ایجاد انگیزه بیشتر دستکاری کنید.تاب آوری، پشتکار و ارائه ابتکار عمل. شما از آنها به عنوان یک مزیت برای رسیدن به اهداف شخصی خود استفاده خواهید کرد.

- همدلی

همدلی برای درک احساسات دیگران ضروری است. از طریق این مهارت زمانی که در یک محیط اجتماعی هستید قادر خواهید بود نیازها و دردهای دیگری را شناسایی کرده و به بهترین شکل ممکن به آنها کمک کنید.

- کنترل هیجانی

کنترل احساسات شما توانایی مدیریت هر موقعیتی را به گونه ای تضمین می کند که احساسات شما را کنترل کند. از طریق آن می توان از ربودن عاطفی جلوگیری کرد و امنیت خود را تضمین کرد.

- روابط بین فردی

با این مهارت می توانید در یک محیط اجتماعی حضور داشته باشید و احساسات را در یک محیط درک کنید. روشی که روابط و تعارضات تجربه شده در آن فضا را مدیریت می کند. به زودی، در روابط متقاعدتر و تأثیرگذارتر خواهید شد.

هوش هیجانی در محل کار

در سال 2021 لینکدین نظرسنجی انجام داد که نشان می دهد انعطاف پذیری و خلاقیت دو مهارت نرم اصلی هستند که بیشتر مورد تقاضا هستند. همین الان. اما علاوه بر این، نسل‌های جدید به توسعه مهارت‌های دیگری مانند رهبری و ارتباطات نیز توجه دارند.

علی‌رغم این، مهارت‌های دیگری نیز وجود دارد که می‌توان آنها را ارتقا داد و مهارت‌های نرم به حساب می‌آیند. آنها هستندسازگاری، گوش دادن فعال، همکاری، متقاعدسازی و نوآوری، همه این مهارت های نرم را می توان با هوش هیجانی بهبود بخشید و می تواند یک تفاوت در زندگی حرفه ای شما باشد. قرار دادن تجربیات کار گروهی در مد از آنجایی که روابط می تواند مستقیماً تحت تأثیر حالات عاطفی و بهره وری ما باشد.

معنای باهوش بودن و هشت نوع هوش

هوش برای مدت طولانی به عنوان یک ویژگی در نظر گرفته می شد. صرفاً با توانایی استدلال و تمرین منطق مرتبط است. امروزه واضح است که این مفهوم به 8 نوع هوش که فرد قادر به توسعه آنهاست تعمیم یافته است. در ادامه بیشتر با هوش و انواع آن آشنا شوید.

معنای یک فرد باهوش چیست

از زمان ظهور ضریب هوش که بیشتر به عنوان IQ شناخته می شود. این شاخص مدل ایده آلی برای ارزیابی هوش افراد بود. تبدیل شدن به یک داده ارزشمند برای محافل حرفه ای و دانشگاهی برای چندین دهه.

مفهوم IQ با مهارت های استدلال، تفکر انتزاعی، حل مسئله و مهارت های یادگیری مرتبط است. همه این ویژگی ها تا حدی شامل ظرفیت های شناختی انسان می شود.

اما پس از ایدهاز هوش های چندگانه پیشنهاد شده توسط هاوارد گاردنر، سوالات زیادی در مورد نظریه هوش منفرد مطرح شد. امروزه این نظریه نه تنها بر زمین افتاده است، بلکه اعتقاد بر این است که انسان هشت نوع هوش را توسعه داده است.

هشت نوع هوش

با گسترش این مفهوم تک بعدی هوش، چندین زمینه و مهارت است که باید به عنوان یک هوش نیز بها داده شود. اما آنها هنوز به طور کامل توسط علم درک نشده اند، به همین دلیل هنوز در سطح اجتماعی عمومی و مورد بحث قرار نگرفته اند.

در زندگی روزمره درک می شود که ما قادر به بیان و حتی انجام فعالیت های پیچیده ای هستیم که چنین نیست. به طور مستقیم با ظرفیت ما برای استدلال منطقی ریاضی مرتبط است. ما می‌توانیم محاسبات حسابی را اشتباه کنیم، اما مثلاً با اولویت متن بنویسیم یا موسیقی بسازیم.

بنابراین، از چندین تحقیق، هشت نوع هوش شناسایی شده است. آنها عبارتند از: منطقی-ریاضی، موسیقیایی، بین فردی، درون فردی، زبانی-کلامی، بصری- فضایی، طبیعت گرایانه و جسمانی-جنبشی.

هوش موسیقی

این نوع هوش است که ما در آن درک می کنیم. کسانی که با صداها و موسیقی سر و کار دارند. نشان دهنده سهولت این افراد در درک صداها، صداها، شنیدن و شناسایی نت های موسیقی، علاوه بر پردازش این صداها و ساختن نت های موسیقی است.روش های مختلف. به زودی، آنها شروع به ایجاد ریتم، صدا و بافت می کنند.

هوش زبانی

هوش در زمینه زبان شناسی به مهارت های مربوط به ارتباط شفاهی و ارتباط کلامی اشاره دارد. همچنین شامل سایر حوزه‌های خود زبان، مانند حوزه‌های نحوی، معنایی و صرفی است.

شخصی که در هوش زبانی غالب است، مهارت‌هایی را کسب می‌کند که درک بهتری از زبان و بنابراین، به دست می‌آورد. سهولت در یادگیری زبان ها، انتقال ایده ها و ارتباط بهتر.

هوش طبیعت گرایانه

اگر خود را قادر به تشخیص، طبقه بندی و درک عناصر طبیعت می دانید، هوش طبیعت گرایانه ای دارید. این نوعی از هوش است که باعث می شود افراد بتوانند تفاوت ها و روابط بین گونه ها، جامعه و محیط را تشخیص دهند.

این نوعی از هوش است که به عنوان یک نیاز اساسی برای بقا ظاهر شده است. خب، اولین انسان ها برای درک پدیده های طبیعی و کمک به آنها در شناخت الگوهایی که آنها را به توسعه سیستم های کشاورزی و شکار، به عنوان مثال، به آن نیاز داشتند.

هوش بین فردی

هوش بین فردی به زمینه روابط بین افراد او قادر به اعطای مهارت هایی مانند تجزیه و تحلیل، درک و

من به عنوان یک متخصص در زمینه رویاها، معنویت و باطن گرایی، به دیگران کمک می کنم تا معنای رویاهای خود را پیدا کنند. رویاها ابزار قدرتمندی برای درک ضمیر ناخودآگاه ما هستند و می توانند بینش های ارزشمندی را در زندگی روزمره ما ارائه دهند. سفر شخصی من به دنیای رویاها و معنویت بیش از 20 سال پیش آغاز شد و از آن زمان تاکنون به طور گسترده در این زمینه ها مطالعه کرده ام. من مشتاق به اشتراک گذاشتن دانش خود با دیگران و کمک به آنها برای ارتباط با خود معنوی خود هستم.