روانکاوی: منشأ، معنا، روش ها، فواید و موارد دیگر!

  • این را به اشتراک بگذارید
Jennifer Sherman

روانکاوی چیست؟

امروزه بسیار رایج است، روانکاوی نوعی درمان است که از گفتگو برای کمک به افراد برای درک بهتر احساساتشان استفاده می کند. این پیشنهاد که توسط پزشک زیگموند فروید ابداع شده است، این است که روانشناس یا روانکاو به دستورالعمل های خاصی در زندگی بیمار توجه کند، و او را تشویق به صحبت کند و بنابراین، برای حل این مسائل با یکدیگر همکاری کند.

اما وجود دارد خطوط در این مفاهیم وضوح متفاوت است، زیرا این زمینه ای است که هنوز در حال گسترش است. اما به طور کلی با مبانی نظری که متخصصان دارند، توصیه هایی می شود و با رضایت بیمار تصمیم می گیرد که آیا می خواهد آن را رعایت کند یا خیر. این درمان را می توان برای اختلالات مختلف مانند افسردگی و اضطراب استفاده کرد. اکنون درباره روانکاوی بیشتر بیاموزید.

معنی روانکاوی

روانکاوی نوعی درمان است که از گفت و گو استفاده می کند تا بیمار بتواند بفهمد چه احساسی دارد و چگونه باید با آن رفتار کند. با این حال، این فقط یک گفتگو نیست، بلکه یک مطالعه عمیق بر اساس مکاتب نظری است که کارکرد آن توضیح این ظهورات در زندگی هر یک است. اکنون کمی از تاریخچه آن، نحوه انجام آن و البته کمی درباره «پدر» آن، زیگموند فروید، بررسی کنید!

خاستگاه روانکاوی

روانکاوی اولین پایه های خود را گذاشته است. در پایان قرن نوزدهم، زمانی که زیگموند فروید و برخی از همکارانش آن را تصور کردند. داستان او استاحساسات و نحوه احساس آنها در مسیر رابطه و با توصیه و پویایی پیشنهاد شده توسط روانکاو، زوجین تشویق می شوند تا به راه هایی برای حل ناراحتی فکر کنند.

ایده این است که، صحبت در مورد آنچه که احساس کنند، با یک واسطه، آنها می توانند مشکلات خاص را تنظیم و حل کنند. علاوه بر این، روانکاو در این سناریو نقش صلح‌ساز را دارد و بیماران را به تصمیم‌گیری تشویق می‌کند.

گروه‌های روانکاوی

شاید گروه‌درمانی یکی از شناخته‌شده‌ترین انواع باشد، به لطف فیلم‌های آمریکایی، که بسیاری از این نوع تکنیک را نشان می دهند. اما، به طور کلی، گروه درمانی برای درمان اختلالات شایع احتمالی مانند اعتیاد به الکل انجام می شود.

پیشنهاد این است که هر کدام در مورد احساس خود صحبت کنند و از این طریق با گروه در میان بگذارند. . از آنجایی که آنها با هم هستند زیرا موقعیت های مشابهی را تجربه می کنند، تجربه یکی می تواند به دیگری کمک کند. همچنین در جلسات از آنها خواسته می شود که از یکدیگر حمایت کنند. یک پویایی عالی.

فواید روانکاوی

مزایای روانکاوی بسیار است، زیرا همیشه لازم نیست یک "مشکل" را حل کند. درک درستی از ذهن خود برای خوب زندگی کردن با آن ضروری است. انجام جلسات تجزیه و تحلیل حتی می تواند به شما کمک کند تا به خودتان اعتماد بیشتری داشته باشید، زیرا اعتماد به نفس زاییده دانش است.

و از همین دانش ناشی می شود. اکنون اصلی را کشف کنیدمزایای روانکاوی در زندگی بیمار و چگونگی ایجاد این پتانسیل ها!

احساس رهبری

وقتی کنترل ذهن خود را در دست داریم، یا آن را به خوبی می دانیم، کنترل بسیاری از چیزها را در دست داریم. . با در نظر گرفتن این موضوع است که انجام تجزیه و تحلیل کمک زیادی به توسعه رهبری می کند. فرد شروع به حل مسائل درونی خود می کند و تقریباً به طور خودکار شروع به درک خود می کند و خود را در کانون توجه قرار می دهد.

یکی دیگر از عواملی که باید در نظر گرفته شود این است که تجزیه و تحلیل چالش را تشویق می کند. بنابراین شما، همراه با درمانگرتان، محدودیت های خود را می شناسید و می دانید که تا کجا می توانید پیش بروید. و با گسترش چالش‌ها، توانایی ما برای حل آنها نیز افزایش می‌یابد.

تجدید

در فرآیند تحلیل، بیمار شروع به قرار دادن خود در موقعیت‌هایی می‌کند که قبلاً خود را قرار نداده است. در آن، او شروع به درک و اصلاح سلیقه خود می کند، بنابراین خود را تجدید می کند. این یک گام مهم در درمان است تا بیمار بفهمد که در موقعیت‌های مختلف، به‌ویژه موقعیت‌هایی که سرکوب می‌کند، کیست.

بنابراین، بسیار متداول است که بیمار در میانه‌ی درمان، خود را کاملاً متفاوت می‌بیند. روند. روانکاوی باعث رهایی عاطفی بیمار می شود و وقتی به شرکت خود عادت کرده ایم، ممکن است سلیقه ها و ویژگی های متفاوتی داشته باشیم، زیرا از برخورد با آنها اجتناب می کردیم.

بهبود روابط

افراد تحلیل شده آیا مردم بهتر حل می شوندو اینکه فردی با مسائل شما بهتر برخورد می کند باعث می شود با افراد اطرافتان بهتر برخورد کنید. از آنجایی که اگر دیگری را به خاطر درد خود سرزنش نکنید، رابطه شما در حال حاضر بسیار بهتر خواهد شد.

و این به روابط عاشقانه محدود نمی شود، زیرا تمام معاشرت های شما بسیار بهبود می یابد. همدلی ایجاد شده در فرآیند تحلیل برای درک فضای دیگری و در درجه اول فضای خود ضروری است. احترام به یک ستون مهم در روابط آنها تبدیل می شود.

اثرات مستمر

تأثیرات طولانی مدت بسیار زیاد و از همه بهتر، مستمر هستند. ذهن دائماً در حال گسترش است، بنابراین اگر به طور مثبت تحریک شود می تواند درک شما از جهان را کاملاً تغییر دهد. علاوه بر این، جلسات روانکاوی هرگز یکنواخت نیستند، زیرا شما هر روز زندگی می کنید و یکسان نیستند.

اما، تحلیل برای همیشه نیست. روانکاوان اغلب بیماران خود را مرخص می کنند زیرا آنها دیگر به خدمات آنها نیاز ندارند. چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد این است که تحلیلگر دیگر نمی تواند کمک کند و یکی دیگر را توصیه می کند.

درمان شخصی

یکی از بزرگترین مزیت های جلسات روانکاوی این است که درمان تماماً بر روی شما متمرکز است. از آنجایی که درمانگر شما را می شناسد و به پویایی ها و چالش ها به ویژه برای شما و نیازهای شما فکر می کند.

مهم است که در محیط درمانی احساس استقبال کنید،همیشه به یاد داشته باشید که درمانگر دوست شما نیست، او آنجا نیست که از شما محافظت کند و به شما بگوید که حق با شماست. او تا جایی که ممکن است در اشاره به اشتباهات و توصیه هایی به شما که ممکن است رعایت کنید یا نکنید حرفه ای خواهد بود.

خودشناسی

مهم ترین بخش کل درمان. با خودشناسی، بیمار با دنیایی از چیزهایی که هنوز کشف نشده اند باز می شود. کسی که خود را می شناسد، فردی است که آماده مقابله با ناملایمات است. او ممکن است نداند که چه چیزی در راه است، اما مطمئن است که به نحوی از آن عبور خواهد کرد.

خودآگاهی برای تمام مراحل دیگر مهم است و این یکی از اولین چیزهایی است که بیمار متوجه می شود که او تکامل یافته است. تغییر ادراک ما و اینکه چگونه در جهان هستیم، تغییرات زیادی در زندگی، اهداف و رویاهای ما ایجاد می کند. روانکاوی دعوتی برای این است.

چه کسی می تواند به دنبال روانکاوی باشد؟

همه می توانند از روانکاوی کمک بگیرند، اما برای برخی موارد به شدت تجویز می شود. وقتی تصویر بالینی اختلال روانی را پشت سر می گذارید، اساسی است. با این حال، اگر تمایل دارید، حتی بدون گزارش، می توانید به دنبال درمانگر باشید و چند جلسه آزمایشی یا حتی پیگیری انجام دهید.

روانکاوی چیزهای زیادی به آنچه ما به عنوان ذهن می شناسیم و چگونگی آن می افزاید. ما می توانیم و باید با خودمان کنار بیاییم. این یک فرآیند استدرک خود به عنوان یک انسان و مهمتر از همه، احترام به خود دشوار است. این یک تجربه ارزشمند است که می تواند، و در آینده بسیار مثمر ثمر باشد.

برای درک آغاز تکنیک درمانی، از آنجایی که با کنجکاوی فروید برای هیپنوتیزم شروع می شود، اساسی است.

ایده این بود که اختلالات روانی را به گونه ای درمان کنیم که بیمار نیز بتواند تکامل وضعیت بالینی خود را ببیند. . علاوه بر این، روانکاوی یک روش تهاجمی نیست، مانند روش هایی که قبل از ایجاد آن استفاده می شد، مانند الکتروشوک درمانی.

فروید، پدر روانکاوی

زیگموند فروید یک متخصص اعصاب و روانپزشک اتریشی بود که پس از چند سال تحقیق در ذهن انسان، روشی را برای کنترل و درمان بیماری های روانی ابداع کرد. . تمرکز اصلی او درمان افراد مبتلا به هیستری بود.

او مطالعات خود را با جستجوی پزشکان مشهوری که قبلاً از هیپنوتیزم در درمان هایی با این بزرگی استفاده می کردند، شروع کرد، مانند پزشک فرانسوی شارکو. نظریه آنها این بود که هیستری مانند اکثر بیماری ها ارثی یا ارگانیک نیست، بلکه روانی است. اما چگونه؟ از طریق دسترسی به ناخودآگاه، که قبلاً توسط شارکو بسیار صحبت شده و شناخته شده بود. بر این اساس، او تلاش خستگی ناپذیری را برای درک ذهن و نظریه‌پردازی علل آسیب‌شناختی که افراد را به سمت هیستری سوق می‌داد، آغاز کرد، که امروزه به عنوان اختلال تجزیه‌ای اجباری شناخته می‌شود.

ناخودآگاه و روانکاوی

دسترسی به ناخودآگاه بخش،سپس روانکاوی وارد سطح دیگری از ذهن می شود، زیرا حاوی خاطرات، تکانه ها و خواسته های سرکوب شده است. همانطور که از نام آن پیداست، شما همیشه نمی دانید چه چیزی وجود دارد، زیرا بخشی از ذهن است که ما کنترلی روی آن نداریم.

اغلب، بخشی از ناخودآگاه به کمک نیاز دارد، اما به اشتباه سیگنال هایی را به آن ارسال می کند. بخش خودآگاه، بدون اینکه بدانیم چرا. و هنگامی که دسترسی دارید، از طریق روانکاوی، شروع به ترمیم آنچه در ابتدا اشتباه بود، می کنید، نه علامت. به عنوان مثال، ترس شخصی از تاریکی ممکن است به خاطره ای از دوران کودکی مربوط باشد که در آنجا وجود دارد.

اما او به ندرت در درمان خود از هیپنوتیزم استفاده می کند. روانکاوی مبتنی بر دسترسی آگاهانه به ناخودآگاه برای ترمیم آسیب و از این طریق رهایی از اختلالات و بیماری ها است.

روانکاوی برای چیست

به طور کلی از روانکاوی روانکاوی استفاده می شود. برای انواع مختلف درمان های اختلالات روانی. با این حال، از طریق تکنیک های آموخته شده در آن، درک و مقابله با احساسات و عواطف، علاوه بر تضادها و بحران هایی که همه دائماً از آن عبور می کنند، آسان تر می شود.

با باز کردن ذهن خود در با گفت و گو با درمانگر، می توانید به مشکلات و اضطراب های خود به طور کلی تر نگاه کنید. و همراه با آموزش این حرفه ای، تکنیک ها و روش های مقابله با هر موقعیتی، همه چیز آسان تر می شود.مرتب شده. این یک ابزار عالی برای خودشناسی است، زیرا ارتباط نزدیکی با آنچه که ما احساس می کنیم. بیمار روی یک مبل می نشیند یا دراز می کشد و شروع به صحبت در مورد احساسات خود می کند. جلسات از 45 دقیقه تا 1 ساعت طول می کشد، معمولا یک بار در هفته. فرکانس بین روانشناس (یا روانپزشک) و بیمار تعریف می شود.

پرهیز از تماس چشمی برای اینکه خجالتی نباشد، این بیمار تشویق می شود در مورد نقاط خاصی از زندگی خود صحبت کند، مانند دوران کودکی یا یک آسیب روانی دوره . هر دستور جلسه می تواند تا زمانی که لازم باشد ادامه داشته باشد و در جلسه بعدی باید از سر گرفته شود.

با پیشرفت جلسات، روانکاو همراه با بیمار به سمت قلب موقعیت پیش می روند. درمانگر بیشتر از اینکه صحبت کند، تجزیه و تحلیل می کند، در حالی که به بیمار و احساسات او گوش می دهد، که اغلب حتی برای او نیز تازگی دارد. نکته قابل توجهی که او به مرور زمان شروع به مطرح کردن آن کرد، درک این موضوع بود که بخش مهمی از هویت ما در اوایل کودکی ایجاد می‌شود و بنابراین، بسیاری از آسیب‌های اکتسابی نیز از آنجا ناشی می‌شوند.

تفکر در مورد در این مدل روانکاوی معاصر،بیمار وادار می شود که برخلاف این احساسات اولیه - یا ابتدایی، تلاش کند تا امروز را درک کند. این یک نوع پسرفت آگاهانه است. بنابراین، بیمار مکان ها و خاطرات دوران کودکی خود را مرور می کند و به دنبال پاسخ هایی می گردد که در مرحله فعلی زندگی به او کمک کند.

متخصص روانکاوی

متخصص روانکاوی ترجیحاً باید فردی آموزش دیده روانشناسی باشد. یا روانپزشکی، اگرچه این یک الزام اجباری برای متخصصان برای کار در منطقه نیست. این روانکاو یک خط نظری از کار با بیماران را اتخاذ می کند که بسیار متفاوت از یکدیگر هستند.

بنابراین، همیشه خوب است که در مورد کدام خطوط کار با متخصصانی که با آنها موافق هستند، تحقیق کنید. رایج ترین آن فروید است. لازمه مهم دیگر این است که روانکاو در حین یا پس از آموزش باید تحت نظارت بالینی قرار گیرد. این قبل از هر گونه تماس با بیماران بسیار مهم است.

مکاتب اصلی روانکاوی

با گذشت زمان، مطالعات جدیدی انجام شد و شواهد جدیدی آشکار شد. بنابراین، برخی دیگر از روانکاوان و روانپزشکان بر اساس مطالعات تجربی خود شروع به ترکیب رشته های کاری کردند.

به این ترتیب مکتب هایی در درون روانکاوی تأسیس شد و هر کدام به شیوه ای منحصر به فرد کار می کنند. مدارس برتر را بررسی کنیدروانکاوی و نحوه عملکرد آنها در حل اختلالات و بیماری های روانی!

زیگموند فروید

ایگو. با این واژه است که مکتب پدر روانکاوی ساخته می شود. برای او، نفس بخشی است که ما را به واقعیت متصل می کند. این به این دلیل است که واسطه بین سوپرایگو و id است و نقش اساسی در آوردن ما به زندگی واقعی و توسل به عقل سلیم را دارد. ذهن، مسئول امیال و غرایز. و بدون نفس، ما تقریباً غیرمنطقی عمل می‌کردیم. در نهایت، سوپرایگو کامل بودن ماست. بنابراین، پیشنهاد فروید این است که برای دستیابی به id با ایگو کار کنیم، جایی که تروما و اختلالات روانی سرچشمه می گیرند.

ژاک لاکان

از نظر لاکان، روان انسان از طریق نشانه ها درک می شود. ایجاد فرم از زبان به زبان ساده، لاکان گفت که درون ما با دنیایی زندگی می کند که از قبل آماده است و وقتی چمدان شخصی خود را به همراه می آورد، جهان به شکلی منحصر به فرد توسط او دیده می شود.

اندیشیدن در این پرتو، روانکاو و فیلسوف معتقد است که نمی توان کسی را با یک نگاه تحلیل کرد، زیرا فرد به محرک زبان و نمادها به گونه ای که می تواند و درک می کند واکنش نشان می دهد. جمع اهمیت در تحلیل های مکتب لاکانی اساسی است.

دونالد وینیکات

دونالد وینیکات رویکرد متمرکزتری به دوران کودکی ارائه می دهد.جایی که وی بیان می کند که مهمترین پیوند ایجاد شده پیوند مادر و فرزند است. وینیکات می گوید که محیط اولیه کودک باید خوشایند باشد و این اولین تماس اجتماعی برای ساختن اینکه چه کسی خواهد شد، اساسی است.

وقتی روانکاو در مورد رابطه با مادر صحبت می کند، می گوید که مادر. بزرگترین ستون زندگی یک نوزاد است که نقش بیهوده بزرگتری در ساخت آن موجود دارد. در همین راستا، او ادعا می کند که بیشتر مشکلات روحی در زندگی بزرگسالی از رابطه "معیب" با مادر ناشی می شود.

ملانی کلاین

مطالعه ملانی کلاین بر روی کودکان است. او خود را وقف مطالعه گروهی از کودکان و نحوه رفتار ذهن آنها در هنگام احساس ترس، اضطراب یا بازی با خیالات کرد. مطالعه کلاین با آنچه فروید فکر می‌کرد، مخالف است، او اظهار داشت که غریزه اولیه جنسی است.

برای ملانی، محرک اولیه پرخاشگری است. موقعیت های مختلف و پیامدهای آنها را در نظریه کلاین به هم مرتبط می کند. این روانکاو همچنین از اهمیت خیال پردازی های دوران کودکی که تجلی ناخودآگاه است می گوید. و به طور خاص در دوران کودکی، آنها همیشه مادر را با قهرمانی بزرگ می آورند، در بیشتر مواقع بسیار «بی رحمانه» تر از آنچه که واقعاً هست.

Wilfred Bion

نظریه ای که توسط Bion ارائه شد این تفکر است. برای او انسان ها با فرار به سمت خود با انواع موقعیت های بد مقابله می کنندافکار، جایی که او پناه و آسایش می یابد و واقعیتی موازی ایجاد می کند. او در نظریه خود تفکر را در دو عمل تعریف می کند: افکار و توانایی تفکر.

ما چیزی می خواهیم، ​​درباره آن فکر می کنیم. با این حال، اگر نتوانیم آن فکر را اجرا کنیم، ناامید و غمگین می شویم. در این، ما به سناریویی می رویم که توسط ذهن ما ایجاد شده است، جایی که آن عمل به واقعیت تبدیل می شود. یعنی چیزی را که فکر می کنیم و به آن نمی رسیم در ذهن خود انکار می کنیم.

روش های روانکاوی

در روانکاوی روش های اجرایی وجود دارد که هدف نهایی را تسهیل می کند. رفتار. از آنجایی که او درمانی به دلایل متعدد است، ایجاد یک محیط امن و دنج برای احساس خوب بیمار بسیار مهم است. در نهایت آنچه اهمیت دارد اوست. به عنوان مثال می توان آن را در یک گروه انجام داد. اکنون انواع اصلی تحلیل و بهترین کاربردهای آنها را بررسی کنید!

روان پویایی

روان پویایی مطالعه ای است که واکنش انسان را بر اساس تعاملات بین فردی در نظر می گیرد. در یک جلسه روانکاوی روان پویشی، برای مثال، معمول است که فرد با درمانگر روبرو شود و در مکالمه بعدی تفاوت کلی ایجاد کند.

این روش عمدتاً در درمان مشکلات صمیمی تر استفاده می شود، مانند به عنوان اضطراب و افسردگی این تکنیک که به طور کلی به عنوان یکچالش، به ایجاد رابطه پزشک و بیمار کمک می‌کند و روند را نزدیک‌تر می‌کند.

روان‌درام

سایکودرام که در کلاس‌های تئاتر بسیار استفاده می‌شود، تکنیکی است که از صحنه‌های ساختگی برای ایجاد احساسات واقعی استفاده می‌کند. بر اساس تجربیات شما و دیگران، کار کردن با احساسات آسان تر به نظر می رسد، زیرا من من نیستم، بلکه دیگری هستم.

از یک موضوع مرکزی استفاده می شود و به صورت گروهی یا جفت، شخصیت ها ارائه می شوند. . در آن موقعیت، که در بیشتر موارد، تجربه یکی از دست اندرکاران است، بیمار تشویق می شود که به گونه ای فکر کند که گویی شخص دیگری است. و بنابراین، برای درک کل آن موقعیت از منظر دیگری.

کودکان

تکنیک روانکاوی مورد استفاده با کودکان کمی متفاوت از روشی است که برای بزرگسالان استفاده می شود، زیرا حفظ یک منطق منطقی پیچیده تر است. گفتگو با بچه ها به این ترتیب کودکان به بازی، نقاشی و انجام برخی فعالیت ها تشویق می شوند. این راهی برای صحبت کردن به زبان آنهاست.

در حالی که آنها کار دیگری انجام می دهند، روانکاو سعی می کند با آنها صحبت کند. نقاشی ها نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرند، زیرا برخی از کودکان بدرفتاری و آسیب های روحی خود را از این طریق نشان می دهند. در مورد نوجوانان، رویکرد می تواند بسیار شبیه باشد، اما در فعالیت های انجام شده کمی متفاوت است.

زوج ها

روانکاوی می تواند توسط زوج هایی که در بحران در روابط خود هستند نیز استفاده شود. تکنیک ساده است: هر دو در مورد خود صحبت می کنند

من به عنوان یک متخصص در زمینه رویاها، معنویت و باطن گرایی، به دیگران کمک می کنم تا معنای رویاهای خود را پیدا کنند. رویاها ابزار قدرتمندی برای درک ضمیر ناخودآگاه ما هستند و می توانند بینش های ارزشمندی را در زندگی روزمره ما ارائه دهند. سفر شخصی من به دنیای رویاها و معنویت بیش از 20 سال پیش آغاز شد و از آن زمان تاکنون به طور گسترده در این زمینه ها مطالعه کرده ام. من مشتاق به اشتراک گذاشتن دانش خود با دیگران و کمک به آنها برای ارتباط با خود معنوی خود هستم.